loading...
خــانــه عــطــر ایـــــــــــران
مهندس علم بيگي بازدید : 810 یکشنبه 11 تیر 1391 نظرات (0)
دسته بندی : موفقیت ,


40 راهکار برای رهایی از ناراحتی ها و رنج ها

40 راهکار برای رهایی از ناراحتی ها و رنج ها
ادکارت تاله معتقد است که ما مشکلات را خلق و از آنها حفاظت می کنیم زیرا به ما هویت می بخشند. این جمله روشن میکند که چرا ما اغلب به رنج هایمان خیلی بیشتر از قدرت تاثیرگذاریشان اهمیت می دهیم.


های پرشین دات کام

ما اشتباهات گذشته را بارها و بارها در ذهن مان مرور می کنیم و به حس خجالت و پشیمانی اجازه می دهیم که بر اعمال ما در زمان حال تاثیر بگذارند. به نگرانی و ناامیدی در مورد آینده می چسبیم گویی که این کار به ما قدرت می دهد. ما استرس را در ذهن و جسم مان نگه می داریم که این کار باعث ایجاد مشکلات جدی برای سلامتی مان می شود و این تنش ها را به عنوان یک چیز عادی می پذیریم.

اگرچه که ممکن است این نصیحت آجان شاه ساده به نظر برسد اما در آن نکات زیادی نهفته است:

"اگر کمی از نگرانی های خود کم کنید به کمی آرامش دست پیدا می کنید و اگر عمده نگرانی های خود را رها کنید به آرامی عمیق می رسید."

وقتی زندگی ساده است فرصت وجود دارد. همیشه وقت برای قبول آن وجود دارد. هر لحظه فرصتی است برای رها شدن و حس آرامش. در ادامه 40 راهکار برای شروع ارائه شده است:

از ناامیدی در مورد خود و زندگی تان رها شوید.

1. یک مهارت جدید یاد بگیرید. به جای اینکه به کارهایی بچسبید که هیچ وقت در آنها پیشرفت نمی کنید.

2. دیدگاه خود را تغییردهید. به مشکلات به دید یک موهبت پنهان بنگرید.

3. گریه کنید. طبق گفته دکتر ویلیام فری دوم متخصص شیمی حیاتی در مرکز پزشکی رامست در مینیاپلیس با گریه کردن احساست منفی را از خود دور کنید و موادشیمیایی مضری را که در نتیجه استرس در بدن تولید می شوند را دور بریزید.

4. نگرانی تان را فورا به یک عمل مثبت تبدیل کنید. برای موقعیت های شغلی جدید چند جا زنگ بزنید یا برای یک کار داوطلبانه به گروه های های اجتماعی بپیوندید.

5. از مدیتیشن (مراقبه) یا یوگا استفاده کنید تا شما را به زمان حال بیاورد. به جای اینکه در گذشته زندگی کنید و نگران آینده باشید.

6. لیستی از دست آوردهایتان تهیه کنید- حتی موارد کوچک- و هر روز چیزی به آن اضافه کنید.
برای این که جایی برای رضایت از خودتان بازکنید باید یک مقدار از ناراحتی های خود کم کنید.

7. در ذهن خود یک جعبه به نام "توقعات" در نظر بگیرید. هر زمان که شروع کردید به فکر کردن به اینکه چگونه امور باید پیش بروند و یا باید تا بحال پیش می رفتند،این افکار را داخل جعبه بیندازید.

8. در یک فعالیت ورزشی شرکت کنید. ورزش هورمون های استرس زا را کم می کند و اندروفین و مواد شیمیایی را که باعث تقویت ذهن میشوند، در بدن بالا میبرد.

9. تمام انرژی خود را صرف چیزهایی کنید که واقعا می توانید کنترل کنید،
به جای اینکه به چیزهایی بپردازید که نمیتوانید آنها را کنترل کنید.

10. راهی خلاقانه برای بیان احساساتتان پیدا کنید کارهایی مانند وبلاگ نویسی یا نقاشی. این کار را در لیست کارهای ضروری خود قرار دهید و وقتی آن را انجام دادید روی آن خط بزنید. این کار به شما یاد آوری می کند  که احساساتتان را بیرون بریزید.

از عصبانیت و ناراحتی رها شوید

11. خشم را با تمام وجود حس کنید.
اگر احساساتتان را خفه کنید ممکن است به بیرون درز کنند و نه تنها شخصی که باعث عصبانیت شما شده است، بلکه  اطرافیانتان را نیز تحت تاثیر قرار دهند. قبل از اینکه بتوانید از هر احساسی رها شوید باید با تمام وجود آن را حس کنید.

12. به خودتان  فرصتی برای خالی شدن و فریاد زدن بدهید.
یک روز قبل از رویارویی با شخصی که شما را ناراحت کرده خود را خالی کنید. اینکار باعث می شود که درون شما از کینه و دشمنی خالی شود وبرای یک برخورد منطقی زمان بدست آورید.

13. به خاطر داشته باشید که خشم بیش از اینکه به شخصی که شما را ناراحت کرده صدمه بزند به شما آسیب می رساند، پس برای اینکه لطفی در حق خود کرده باشید، پیش خودتان اینگونه مجسم کنید که خشم تان کم کم در حال از بین رفتن است.

14. اگر امکان دارد ناراحتی خود را به شخصی که آزارتان داده بگویید. بیان احساساتتان ممکن است کمک کند که در جا نزنید و حرکت کنید. در نظر داشته باشید که شما نمی تواند برخورد شخص مقابل را کنترل کنید؛ شما فقط می توانید بر خود تسلط داشته باشید تا احساساتتان را هرچه شفاف تر و مهربانانه تر بیان کنید.

15. مسئولیت پذیر باشد. خیلی وقت ها که عصبانی هستید، روی کار اشتباهی که شخص دیگری انجام داده است تمرکز می کنید که اساسا قدرت شما را از بین میبرد. وقتی روی آنچه که می توانستید بهتر انجام دهید تمرکز کنید، احساس ناتوانی و ناراحتی کمتری خواهید کرد.

16. خودرا جای شخص مقابل قرار دهید. همه ما اشتباه می کنیم شما هم ممکن است به آسانی مانند شوهر، پدر یا دوست تان اشتباه کنید. بخشش خشم را در خود حل می کند.

17. آن را دور بریزید؛ مثلا با یک جیب پر از توپ تنیس بدوید. بعد از اینکه سرعت گرفتید توپ ها را یکی یکی بیندازید به یاد چیزهایی که باعث خشمتان می شود (البته بعدا آنها را دوباره جمع کنید  زیرا زباله ها نی زمین را خشمگین می کنند!)

18. از توپ های استرس استفاده کنید، و زمان استفاده از آنها، عصبانیت تان را هم به صورت فیزیکی و هم زبانی نشان دهید. اخم کنید و فریاد بزنید. ممکن است احمقانه به نظر برسد اما این کار به شما کمک می کند که دقیقا آنچه درونتان حس می کنید را بیرون بریزید.

19. یک نوار لاستیکی به مچ دستتان ببندید و وقتی که شروع به تفکر درمورد اندیشه های خشمناک کردید با ملایمت با آن ضربه ای به دستتان بزنید.
با این کار ذهن شما یاد می گیرد که آن نوع  تفکرات منفی با چیز ناخوشایندی همراه است.

20. به یاد داشته باشید که شما فقط این سه گزینه را دارید: خود را از موقعیت دور کنید، آن را تغییر دهید، یا آن را قبول کنید. این کارها باعث شادی می شوند؛ چسبیدن به ناراحتی هرگز شما را خوشحال نمی کند.

از روابط گذشته رها شوید

21. سعی کنید که از تجربه تان درس بگیرید تا به شما در فراموش کردن و خاتمه دادن به ناراحتی ها کمک کند.

22. طی یک نامه هر چه که دلتان می خواهد بنویسید. حتی اگر قصد ارسال آن را نداشته باشید، روشن شدن احساساتتان به شما به رویارویی با واقعیت موجود کمک خواهد کرد.

23. هم خوبی و هم بدی را به یاد آورید. ممکن است که اینگونه به نظر برسد که در گذشته بهتر بوده است، اما اینچنین نیست. قبول این واقعیت ممکن است حس شکست را در شما کم کند. همانگونه که لورا الیور میگوید،" راحت شدن از دست یک انسان معمولی آسانتر از یک قهرمان است."


24. نگرش خود به عشق را واقعی کنید. مطمئنا اگر قبول کنید که محبوبتان را از دست داده اید احساس ویرانی خواهید کرد. اگر فکر کنید که دوباره می توانید معشوق بهتر و جذاب تر پیدا کنید راحت تر می توانید به زندگی خود ادامه دهید.

25. کسی که قبل از دیدار محبوبتان بودید را به خاطر بیاورید. آن شخص واقعا جذاب بود و الان وقتش رسیده است که دوباره تبدیل به آن شخص شوید.

26. فضایی ایجاد کنید که واقعیت و زمان حال را نشان دهد. عکسش را از جلوی چشم بردارید، ایمیل هایی را که ذخیره کرده اید پاک کنید.

27. به خودتان به خاطر قبول واقعیت جایزه بدهید. به خاطر پاک کردن شماره اش از تلفن تان به سر و وضع خودتان برسید، یا بعد از اینکه تمام وسائلش را درون جعبه ای ریختید با دوستانتان بیرون بروید و خوش بگذرانید.

28. این جمله را  در مقابل دید خود نصب کنید. دوست داشتن خویشتن یعنی رها شدن.

29. حقایق را جایگزین افکار احساسی خود کنید. وقتی با خود فکر می کنید  که "دیگر عاشق نخواهم شد" با این فکر نجنگید به جای آن به چیز دیگری فکر کنید مثلا "امشب میخواهم یک کار جدید انجام دهم".

30. از تکنیک صداهای خنده دار استفاده کنید. طبق گفته راس هریس نویسنده کتاب دریچه ای به شادمانی، اگر صدایی که در سرتان است را با یک صدای کارتونی (مثل آن شخصیت منفی باف در کارتون گالیور) عوض کنید به شما کمک می کند که بتوانید این اندیشه های مشکل ساز را بی اثر کنید.

از استرس و نگرانی رها شوید

31. از تکنیک نفس عمیق استفاده کنید. نفس عمیق بکشید و به زمان حال برگردید.

32. در یک کار گروهی همکاری کنید. با مردم بودن در زندگی ممکن است به شما کمک کند که به مشکلاتتان از فاصله دورتری نگاه کنید.

33. به این جمله ادکارت تاله توجه کنید:" نگرانی به نظر ضروری می رسد اما کار مفیدی انجام نمی دهد" اگر توجه کنید که استرس و نگرانی چه بر سر شما می آورد ممکن است به رها شدنتان کمک کند.

34. به صورت نمادین رهاشوید. تمام نگرانی های خود را بنویسید وکاغذ را در شومینه یا بخاری بیندازید.

35. افکار خود را جایگزین کنید. هوشیار باشید و وقتی شروع به تفکر در مورد چیزهای نگران کننده می کنید فرآیند اندیشه خود را به چیز دلپذیرتر تغییر جهت دهید؛ مانند تفکر در مورد کارهای مورد علاقه تان.

36. به سونا بروید. مطالعات نشان میدهد کسانی که در هفته حداقل دو بار به مدت 10-30 دقیقه به سونا می روند بعد از کار، نسبت به افرادی با کار مشابه که به سونا نمی روند، کمتر دچار استرس می شوند.

37. 10 سال پیش رویتان را مجسم کنید. سپس 20 سال و بعد 30 سال. متوجه خواهید شد که خیلی چیزهایی که الان نگرانش هستید در یک بازه طولانی مدت واقعا اهمیت چندانی ندارند.

38. کارهایتان را جمع و جور کنید. طبق گفته جورجیا وتکین معاونت روانپزشکی در مدرسه پزشکی مونت سینا، اتمام یک کار کوچک حس اقتدار را در شما افزایش می دهد و سطح استرس شما را پایین می آورد.

39. پایان دهید. دو تا لیست تهیه کنید: در یکی ریشه های نگرانی و استرس در شما و در دیگری راه مقابله با آنها را بنویسید. همزمان که این کار را می کنید، خودتان را تصور کنید که این "ذخیره نگرانی" درونی خود را تخلیه می کنید.

40. بخندید. تحقیقات نشان می دهد که خنده نگرانی را تسکین می دهد، سیستم دفاعی بدن را بهبود می بخشد و تحمل درد را آسانتر می کند.اگر برای مدت زیاد نمی توانید ذهنتان را آرام کنید، این کار را با ده دقیقه تماشای یک فیلم کمدی در یوتیوب شروع کنید.

لیست بلند بالایی بود و هنوز حرف برای گفتن زیاد است. نظرات خود را با ما درمیان بگذارید.
مهندس افشار  ۰۹۳۳۵۴۴۲۲۸۹
مهندس علم بيگي بازدید : 545 یکشنبه 11 تیر 1391 نظرات (0)

با 8 عادت افراد موفق آشنا شويد!!!

با 8 عادت افراد موفق آشنا شويد!!!
كسي را نمي‌شناسم كه بدون زحمت كشيدن توانسته باشد در چيزي موفق شود. يكي از مهمترين اجزاء و مولفه‌هاي برتري، تلاش و كوشش است.

1 - همیشه هدف را در ذهن داشته باشید

همه چیز با هدفی که می خواهید به آن برسید شروع می شود. اگر ندانید هدفتان چیست، هیچ راهی برای رسیدن به آن وجود ندارد. تصور کنید وارد یک تاکسی می شود، اولین کاری که می کنید چیست؟ شاید اول به راننده سلام کنید اما بعد چه؟ به راننده می گویید که کجا می خواهید بروید تا او بتواند شما را به آنجا برساند. به همین ترتیب باید بدانید جایی که در زندگی می خواهید به آن برسید کجاست.

به همین دلیل خیلی مهم است که هدف های مشخص از چیزهایی که می خواهید برای خودتان ایجاد کنید. چه می خواهید؟ اهداف و رویاهای شخصیتان چیست؟ من خودم کنار تختم کاغذی چسبانده ام که روی آن اهداف ورویاهایم را نوشته ام. این اهداف به من یادآوری می کنند که دقیقاً چه می خواهم و هر روز من را به سمت آنها حرکت می دهد.

2 - کاری را بکنید که دوست دارید

وقتی کاری را انجام دهید که دوست دارید مثل این می ماند که سوختی نامحدود دارید که شما را همیشه در حرکت نگه می دارد. عطش شما برای موفقیت در آن کار خیلی بیشتر از هر کار دیگری خواهد بود.

اگر مطمئن نیستید که کار مورد علاقه تان چیست، ببینید نسبت به چه چیزی الان بیشتر مشتاق هستید؟ اگر قدرت انتخاب داشته باشید که هر کاری که دوست داشتید انتخاب کنید، آن چه خواهد بود؟ عشق و علاقه شما به یک کار سوختی است که شما را به سمت برتری می رساند.

3 - سخت تر از بقیه کار کنید

کسی را نمی شناسم که بدون زحمت کشیدن توانسته باشد در چیزی موفق شود. یکی از مهمترین اجزاء و مولفه های برتری، تلاش و کوشش است. می توانیم استراتژی ها و گام های موثری برداریم اما بدون تلاش و کوشش میسر نخواهد بود. خوشبختانه اگر قدم دوم را اجرا کرده باشید و کاری را انجام می دهید که دوست دارید، کار چندان هم برایتان کار نیست.

4 - از تمامی لحظه ها استفاده کنید

همه لحظات ارزشمندند. افراد فوق العاده می دانند که زمان ارزش زیادی دارد. جمله ای از دونالد ترامپ در یکی از کتاب هایش خواندم که می گفت، ارزش وقت خیلی بیشتر از پول است زیرا پول را می توان دوباره به دست آورد اما زمان را هیچ وقت نمی توانید به عقب برگردانید. به همین علت، من همیشه مطمئن می شوم که از زمان بهترین بهره را می برم و از تمام لحظاتم استفاده می کنم.

دقت کنید که این عادت به این معنی نیست که باید 24 ساعت شبانه روز کار کنید. استفاده بردن از تمام لحظات زندگی به معنی زمان استراحت و بازسازی هم هست زیرا کمکتان می کند راه طولانی به سمت موفقیت را راحت تر سپری کنید.

5 - برای به دست آوردن نتیجه دلخواه وارد عمل شوید

داشتن زندگی موفق به این معنی است که باید اهل عمل باشید. کارهایی که می کنیم یا نمی کنیم تعیین کننده میزان رشد و پیشرفت ما هستند. اگر بخواهیم نتایج خوبی در زندگی به دست آوریم باید برای رسیدن به آنها اقدام و عمل متناسب انجام دهیم.

6 - بطور مداوم خودتان را به روز کنید

باید یاد بگیرید که هیچ وقت عقب ننشینید. همیشه برای بهتر شدن کاری هست که می توانید انجام دهید. ممکن است امروز توانایی ها و مهارت های زیاد و عالی داشته باشیم اما باوجود خوب بودن آنها، مهارت های ما باید مداوم رشد کند. آدم های فوق العاده و موفق همیشه در حال یادگیری، مطالعه و رشد دادن خودشان هستند. پس برای رسیدن به موفقیت باید همیشه سطح خودمان را بالا بکشانیم.

7 - فیدبک بخواهید

مهم نیست که چقدر باید پیشرفت کنیم، مهم این است که نقاط کوری خواهیم داشت. نقاط کور چیزهایی درمورد ما هستند که اطلاعی از آنها نداریم و هیچوقت نمی توانیم چیزهایی که نسبت به آن کور هستیم را رشد دهیم. خواستن نظر و فیدبک دیگران ساده ترین، سریع ترین و موثرترین راه برای ارتقاء فردی است.


8 - سعی کنید در هر کاری اول شوید

صبر کنید، فکر کردید عادات لازم برای دستیابی به موفقیت و برتری فقط 7 مورد است؟

یک عادت دیگر هم هست که مخصوص افراد فوق العاده و موفق است و آن اینکه سعی کنید در هر کاری همیشه اول شوید. کسی که دنبال رتبه متوسط است هیچ وقت فوق العاده نخواهد شد. برای فوق العاده بودن باید سعی کنید همیشه بالاترین باشید. فقط زمانی می توانید بهترین نتایج را به دست آورید که استانداردهای زندگیتان را بالا ببرید.


مهندس علم بيگي بازدید : 522 یکشنبه 11 تیر 1391 نظرات (0)

7 عادت افراد برتر

7 عادت افراد برتر
آیا دوست دارید بر زندگی چیره شده و بهترین باشید؟ مطمئناً همه ما اینطور هستیم. ما به دنیا آمده‌ایم که بهترین باشیم و بهترین زندگی را برای خود بسازیم.


های پرشین دات کام

من وقتی دبیرستانی بودم، چندان شاگرد خوبی نبودم. از مدرسه گریزان بودن، تکالیفم را انجام نمی دادم و در امتحانان هم چندان موفق نبودم. خیلی تنبل بودم و اصلاً انگیزه ای برای مدرسه رفتن نداشتم. اما بعد از مدتی فهمیدم که این آن چیزی نیست که دوست دارم باشم. این آن زندگی نبود که دوست داشتم داشته باشم. اطرافیانم مدام از من انتقاد می کردند و به اندازه کافی سرزنش آنها را شنیده بودم. آن زمان بود که تصمیم گرفتم از آن به بعد همه چیز را در اطرافم تغییر دهم.

به همین دلیل وقتی وارد دانشگاه شدم، سعی کردم بهترین باشم. به همین ترتیب بود که سه سالی که در دانشگاه تجارت می خواندم جزء دانشجویان برتر بودم. در آخر بعنوان بهترین دانشجو در رشته خودم فارغ التحصیل شدم. وقتی شروع به کار کردم، وارد یکی از برترین شرکت های بازاریابی و مارکتینگ شده و در چند سالی که آنجا مشغول بودم، نتایجی عالی به ارمغان آوردم.

دو سال بعد، کارم را برای دنبال کردن عشق واقعی ام به رشد و پیشرفت فردی رها کردم. یک وبلاگ راه اندازی کردم که در آن بهترین توصیه هایم را مطرح می کردم تا به دیگران کمک کنم به پیشرفت فردی دست پیدا کرده و بهترین زندگی را برای خود بسازند.

بعد از سالها تلاش برای دستیابی به پیشرفت فردی، کار کردن با بهترین ها در رشته خودشان و مشاهده آنها، فهمیدم که عادات جهانی وجود دارد که باعث می شود افراد به برتری فردی دست یابند. همانطور که ارسطو می گوید، "ما همان هستیم که مکرراً انجام می دهیم. به این ترتیب، برتری یک عمل نیست، یک عادت است."

این عادت ها ژنتیکی و ذاتی نیستند و عاداتی هستند که می توانید کسب کنید. این 7 عادت که برایتان مطرح می کنیم به هر فردی کمک می کند برتر باشد. تازمانیکه این عادات را تمرین کنید، برتری همیشه با شما خواهد بود.

1. همیشه هدف را در ذهن داشته باشید.

همه چیز با هدفی که می خواهید به آن برسید شروع می شود. اگر ندانید هدفتان چیست، هیچ راهی برای رسیدن به آن وجود ندارد. تصور کنید وارد یک تاکسی می شود، اولین کاری که می کنید چیست؟ شاید اول به راننده سلام کنید اما بعد چه؟ به راننده می گویید که کجا می خواهید بروید تا او بتواند شما را به آنجا برساند. به همین ترتیب باید بدانید جایی که در زندگی می خواهید به آن برسید کجاست.

به همین دلیل خیلی مهم است که هدف های مشخص از چیزهایی که می خواهید برای خودتان ایجاد کنید. چه می خواهید؟ اهداف و رویاهای شخصیتان چیست؟من خودم کنار تختم کاغذی چسبانده ام که روی آن اهداف ورویاهایم را نوشته ام. این اهداف به من یادآوری می کنند که دقیقاً چه می خواهم و هر روز من را به سمت آنها حرکت می دهد.

2. کاری را بکنید که دوست دارید.

وقتی کاری را انجام دهید که دوست دارید مثل این می ماند که سوختی نامحدود دارید که شما را همیشه در حرکت نگه می دارد. عطش شما برای موفقیت در آن کار خیلی بیشتر از هر کار دیگری خواهد بود. من هر روز با عشق و علاقه مفرط به سراغ وبلاگم می روم زیرا برای نوشتن در آن دلیلی دارم که به آن معتقدم. کمک به رشد دیگران  یکی از کارهایی است که می دانم می خواهم تا پایان عمر انجام دهم.

ارباب رجوعی دارم که قبلاً 5-4 کار مختلف را امتحان کرده اما نتوانسته هیچوقت در هیچکدام از آنها موفق شود. اما چرا؟ به خاطر این نبود که بی استعداد بود یا تنبل. دلیل اصلی این بود که او علاقه ای به کارهایی که وارد آن می شد نداشت و فقط به دنبال پول بود. طبیعت آن کارها اصلاً مورد علاقه او نبود. منظور این نیست که اگر بخواهید پول دربیاورید بد است. منظورم این است که اول باید از کاری که می کنید لذت ببرید.

اگر مطمئن نیستید که کار موردعلاقه تان چیست، ببینید نسبت به چه چیزی الان بیشتر مشتاق هستید؟ اگر قدرت انتخاب داشته باشید که هر کاری که دوست داشتید انتخاب کنید، آن چه خواهد بود؟عشق و علاقه شما به یک کار سوختی است که شما را به سمت برتری می رساند.

3. سخت تر از بقیه کار کنید.

کسی را نمی شناسم که بدون زحمت کشیدن توانسته باشد در چیزی موفق شود. یکی از مهمترین اجزاء و مولفه های برتری تلاش و کوشش است. می توانیم استراتژی ها و گام های موثری برداریم اما بدون تلاش و کوشش میسر نخواهد بود. خوشبختانه اگر قدم دوم را اجرا کرده باشید و کاری را انجام می دهید که دوست دارید، کار چندان هم برایتان کار نیست.

از سال گذشته که وبلاگم را راه اندازی کردم، ساعتهای بیشمار حتی روزهای تعطیل را صرف آن می کردم و مقالاتی عالی برای خوانندگانم می نوشتم. همه اینها به طریق خود نتیجه داد. نمی گویم باید همه روابط اجتماعیتان را به خاطر کار کردن محدود کنید زیرا این با هدفتان در تناقض است. منظورم این است که باید برای به موفقیت رساندن کارتان خود را متعهد کنید.

4. از تمامی لحظه ها استفاده کنید.

همه لحظات ارزشمندند. افراد فوق العاده می دانند که زمان ارزش زیادی دارد. جمله ای از دونالد ترامپ در یکی از کتاب هایش خواندم که می گفت، ارزش وقت خیلی بیشتر از پول است زیرا پول را می توان دوباره به دست آورد اما زمان را هیچوقت نمی توانید به عقب برگردانید. به همین علت، من همیشه مطمئن می شوم که از زمان بهترین بهره را می برم و از تمام لحظاتم استفاده می کنم. مثلاً هروقت قرار است مسافت زیادی را در راه باشم، سعی می کنم به کتاب های صوتی گوش دهم.

دقت کنید که این عادت به این معنی نیست که باید 24 ساعت شبانه روز کار کنید. استفاده بردن از تمام لحظات زندگی به معنی زمان استراحت و بازسازی هم هست زیرا کمکتان می کند راه طولانی به سمت موفقیت را راحت تر سپری کنید.

5. برای به دست آوردن نتیجه دلخواه وارد عمل شوید.

داشتن زندگی موفق به این معنی است که باید اهل عمل باشید. کارهایی که می کنیم یا نمی کنیم تعیین کننده میزان رشد و پیشرفت ما هستند. اگر بخواهیم نتایج خوبی در زندگی به دست آوریم باید برای رسیدن به آنها اقدام و عمل متناسب انجام دهیم.

بعنوان مثال، خیلی ها اعتقاد دارند که رسانه هایی که کار آنها را نشان می دهد می تواند خیلی به رشد کار آنها کمک کند اما باور دارند که فقط زمانی اتفاق می افتد که به اندازه کافی برجسته باشید. بااینکه این گفته معمولاً درست است اما من هیچوقت اجازه نمی دهم که این باور مانع من شود. من برای اینکه رسانه ها کار من را معرفی کنند ده ها بار اقدام کرده ام و از هیچ اقدامی خودداری نکرده ام.

6. بطور مداوم خودتان را به روز کنید.

باید یاد بگیرید که هیچوقت عقب ننشینید. همیشه برای بهتر شدن کاری هست که می توانید انجام دهید. ممکن است امروز توانایی ها و مهارت های زیاد و عالی داشته باشیم اما باوجود خوب بودن آنها، مهارت های ما باید مداوم رشد کند. آدم های فوق العاده و موفق همیشه در حال یادگیری، مطالعه و رشد دادن خودشان هستند. پس برای رسیدن به موفقیت باید همیشه سطح خودمان را بالا بکشانیم.

7. فیدبک بخواهید.

مهم نیست که چقدر باید پیشرفت کنیم، مهم این است که نقاط کوری خواهیم داشت. نقاط کور چیزهایی درمورد ما هستند که اطلاعی از آنها نداریم و هیچوقت نمی توانیم چیزهایی که نسبت به آن کور هستیم را رشد دهیم. خواستن نظر و فیدبک دیگران ساده ترین، سریع ترین و موثرترین راه برای ارتقاء فردی است.

من هر کاری که می کنم، فوراً تقاضای فیدبک می کنم. در کار قبلی که بودم، معمولاً از مدیر و همکارانم می خواستم که نظراتشان را ابراز کنند و بگویند که چطور می توانم پیشرفت کرده و بهتر شوم. خیلی وقت ها با دوستاننم جلسات فیدبک می گذاشتیم و در آن همدیگر را راهنمایی می کردیم. در وبلاگم هم مدام از نظرات خوانندگانم استفاده می کنم.

8. سعی کنید در هر کاری اول شوید.

صبر کنید، فکر کردید عادات لازم برای دستیابی به موفقیت و برتری فقط 7 مورد است؟

یک عادت دیگر هم هست که مخصوص افراد فوق العاده و موفق است و آن اینکه سعی کنید در هر کاری همیشه اول شوید. کسی که دنبال رتبه متوسط است هیچوقت فوق العاده نخواهد شد. برای فوق العاده بودن باید سعی کنید همیشه بالاترین باشید. فقط زمانی می توانید بهترین نتایج را به دست آورید که استانداردهای زندگیتان را بالا ببرید.

بعنوان مثال من دوست دارم که وبلاگم برترین وبلاگ موجود در زمینه موفقیت و پیشرفت فردی باشد. هر زمان که مقالاتم را می نویسم، سعی می کنم بالاترین کیفیت را داشته باشند به همین دلیل خوانندگانم ارزش مقالاتم را تشخیص می دهند و خواندن آنها را به دیگران هم پیشنهاد می دهند. همین باعث رشد و موفقیت وبلاگ شده است.

خط آخر ...

این عادت ها به من کمک کرده اند در زندگی به برتری دست یابم  و همه ما اگر آنها را تمرین کنیم نتایجی عالی به دست خواهیم آورد.

مهندس علم بيگي بازدید : 582 یکشنبه 11 تیر 1391 نظرات (0)

* داستان عقاب*

عمر عقاب از همه پرندگان نوع خود درازتر است.

عقاب می تواند تا 70 سال زندگی کند.

ولی برای اینکه به این سن برسد باید تصمیم دشواری بگیرد.

زمانی که عقاب به 40 سالگی می رسد:

چنگال های بلند و انعطاف پذیرش دیگر نمی توانند طعمه را گرفته را نگاه دارند.

نوک بلند و تیزش خمیده و کند می شود

شهبال های کهن سالش بر اثر کلفت شدن پرها به

سینه اش می چسببند و پرواز برای عقاب دشوار می گردد.

در این هنگام عقاب تنها دو گزینه در پیش روی دارد:

یاباید بمیرد و یا آن که فرایند دردناکی را که 150 روز به درازا می کشد پذیرا گردد.

برای گذرانیدن این فرایند عقاب باید به نوک کوهی که در آنجا آشیانه دارد پرواز کند.

در آنجا عقاب نوکش را آن قدر به سنگ می کوبد تا نوکش از جای کنده شود.

پس از کنده شدن نوکش ٬ عقاب باید صبر کند تا نوک تازه ای در جای نوک

کهنه رشد کند ٬ سپس باید چنگال 4 پیش را از جای برکند.

زمانی که به جای چنگال های کنده شده ٬ چنگال های تازه ای در آیند ٬ آن

وقت عقابل شروع به کندن همه پرهای قدیمی اش می کند.

سرانجام ٬ پس از 5 ماه عقاب پروازی را که تولد دوباره نام دارد آغاز کرده.

و 30 سال دیگر زندگی می کند.

چرا این دگرگونی ضروری است؟

بیشتر وقت ها برای بقا ٬ ما باید فرایند دگرگونی را آغاز کنیم.

گاهی وقت ها باید از خاطرات قدیمی ٬ عادتهای کهنه و سنتهای گذشته رها شویم.

تنها زمانی که از سنگینی بارهای گذشته آزاد شویم می توانیم از فرستهای زمان حال بهره مند گردیم.

مهندس علم بيگي بازدید : 674 یکشنبه 11 تیر 1391 نظرات (0)


دانستني هاي بازاريابي


درک نیازهای مشتری مهمترین مرحله در فرآیند فروش است. فقط در صورت جواب گوئی به نیازهای مشتری است که وی حاضر به خرید یک محصول می شود. هر مقدار که یک فروشنده به تواند نیاز های مشتری را به طور موثرتری تشخیص دهد،می تواند به موفقیت در فروش امیدوارتر باشد،به همین دلیل ویژگی های شخصیتی و مهارت های ارتباطی فروشنده از اهمیت بالائی بر خوردار است.

به طور کلی مردم با هد دو گروه از نیازها وخواسته های خود اقدام به خرید می کنند.نیازها و خواسته های که بر جنبه مادی خرید تاکید دارند که مستقیمااز طرف مشتری ابرازمی شود.برخی از آن ها عبارتند از:

میزان هزینه

زمان / محل

حجم و تعداد

کیفیت محصول



● نوع محصول

اگر چه این گروهاز نیازها جزموانع فروش محسوب می شوند ولی یک فروشنده با تجربه،مشتری خود را به منعطف بودن در این مواردترغیب و تشویق می کند.یعنی با بهره گیری از روش های مذاکره سعی می کنداثر این سدها و محدودیت ها را بر فروش کم کند.

این نیازها به فروشنده نشان می دهد که چه گروه از محصولات در چهارچوب نیازها و محدویت های مشتری می تواند قرار داشته باشد و چه محصولاتی در این چهارچوب قرار ندارند. ولی در عین حال این نیازها به فروشنده نمی گوید که در نهایت مشتری کدام محصول را انتخاب خواهد کرد و چرا مشتری ما این نیازها را دارد. نیازها و خواسته هایی که بر پایه محرک ها، انگیزه ها و احساسات قرار دارند که مشتری را به سمت انجام کاری به حرکت در می آورند. نمونه هایی از آنها عبارتند از:

امنیت

عشق ومحبت

پرستیژ

تمایل به انطباق با همفکران

رقابت

صداقت و پایبندی

اهداف آتی

شاخص بودن در گروه

حسادت

تنفر

آزادی و رهایی از قیدها

جاه طلبی

ابعاد اصلی فرآیند فروش شخصی عبارتند از:

درک نیازها و خواسته های مشتری

ارائه راه حل برای رفع این نیازها و خواسته ها

کسب توافق با مشتری

این تعریف ساختار فروش را نیز به شکل زیر آشکار می سازد:

نیازهای مشتری را شناسایی کنید

نشان دهید که محصول شما این نیازها را مرتفع می کند

مطمئن شوید که مشتری با شما هم عقیده است

پس از شناخت نیازها و خواست های مشتری، لازم است مطمئن شویم که مشتری قصد خرید دارد. جمله ای نظیر اگر من بتوانم ثابت کنم که محصول ما می توان این نیاز شما را مرتفع کند، آیا حاضر هستید آن را امتحان کنید. می توانید قصد خرید یا عدم خرید مشتری را آشکار سازید.

چگونه می توان اعتماد خریدار را با یکدلی و صمیمیت جلب نمود.

۱) شناسایی عقاید و علایق مشترک بین فروشنده و خریدار

۲) نشان دادن احترام به نقطه نظرات و عقاید مشتری

۳) تلاش در کسب احترام مشتری

۴) هم زبان شدن با مشتری

۵) اهمیت دادن به ضرورت انجام هر کاری که بتواند مشکلات مشتری را رفع کند

۶) لذت بردن از حرفه فروشندگی

۷) داشتن توافقی کلی با مشتری(این به معنی نداشتن اختلاف نظر با وی نیست)



● معرفی و ارائه محصول

پس از آگاهی از نیاز مشتری به محصول و کسب موافقت وی برای شنیدن توضیحات فروشنده باید مشخصات محصول به وی ارائه شود. این کار به خودی خود یک هنر است. دو سوال مهم را باید فروشنده از خود بپرسد:

۱) مشخصات محصولی که می خواهم ارائه کنم چیست؟

۲) کدام از این مشخصات در نظر مشتری من یک نقطه مثبت است و به عنوان منفعت تلقی خواهد شد.

در این راستا، مشخصات اصلی و مهم محصول با توجه به نیازهای مشتری شرح داده می شود. اینجا مهم است که منافع و ویژگی مهم محصول حتما در راستای نیازهای مشتری با شد و در غیر این صورت وی علاقه خود را از دست خواهد داد و دیگر به فروشنده گوش نخواهد کرد و از همه بدتر این که فکر خواهد کرد که محصول برای او مناسب نیست. پس از این بخش لازم است که فروشنده سوالاتی را مطرح کند تا مشتری به آنها جواب دهد. این سوالات حتما می تواند سوالاتی ساده نظیر (این طور نیست؟ آیا این موضوع به نظر شما جالب نیست؟ آیا منطقی نیست؟ و...) باشد.

دقت هر شخص پس از ۱۵ الی ۲۰ ثانیه گوش دادن به فرد دیگر از دست می رود. لذا فروشنده پس از ارائه مشخصات مهم به مدت حدود ۲۰ثانیه باید با سوالاتی سعی کند دقت مخاطب به محصول جلب شود. به وسیله این سوالات از چند خطر جلوگیری به عمل می آید.

۱) خطر خوب منتقل نشدن موارد مهم و اساسی مشخصات به مشتری و یا متوجه نشدن وی

۲) خطر وجود نگرانی هایی در مشتری و عدم بروز آنها در طی ارائه محصول

۳) خطر از دست رفتن موقعیت هایی که بتواند علاقه مشتری را به محصول جلب کند

۴) خطر کم حوصله شدن مخاطب

پس از مطرح شدن سوالات و گرفتن جواب های لازم، فروشنده باید سایر منافع و نقاط قوت محصول را ارائه کرده و دوباره به سوال کردن بپردازد. در پایان بهتر است صحبت و تبادل نظر در مورد تناسب محصول با نیازهای مشتری (مخاطب) ، بین فروشنده و خریدار صورت گیرد. در صورتی که مشتری آشنایی کافی با محصول نداشته باشد لازم است فروشنده قبل از هر کاری توضیح کافی در مورد محصول ارائه کند.



● راهنمای تماس با مشتری

نکته ظریف موفقیت فروش در برقراری موفق تماس اولیه به صورت سریع و موثر است و فروشنده باید در این موارد کلیه قالبت های خود را به کار برد.



● مراحل برقراری تماس

۱) ابتدا هدف خود را از برقراری تماس با مخاطب تعین کنید.

۲) بر ترس خود غلبه کنید (هر جواب منفی لزوما به معنی نخواستن محصول نیست)

۳) به صدا و نحوه صحبت کردن خودتان دقت کنید

۴) ارتباط با مشتری را به صورت مداوم در برنامه خود قرار دهید

۵) در برقراری تماس سعی کنید وقت زیادی هدر نشود

۶) پیگیری را فراموش نکنید



● اهمیت خاتمه فروش

خاتمه فروش فرآیندی است که در آن مشتری در نهایت تصمیم خود را برای خرید می گیرد.

عملیات فروش بدون خاتمه فروش کامل نیست

زیرا شما ممکن است محصول عالی داشته باشید و مشتری شما ممکن است آن را نیاز داشته باشد، و شما ممکن است بسیار عالی آن را معرفی کرده باشید اما هیچ اتفاقی نخواهد افتاد، مگر این که شما از خریدار درخواست کنید تا از شما بخرد.

چرا فروشندگان غالبا به فروش خاتمه نمی دهند:

عدم اعتماد به نفس و اعتماد به محصول

ترس از شنیدن جواب منفی

ترس از شکست

تمایل به خودداری از مخالفت با مشتری

عدم تمایل به تهاجم به مشتری

عدم تمایل به قطع رابطه خوب با مشتری

عدم اطلاع از زمان و چگونگی خاتمه فروش



● مراحل خاتمه فروش

جلب علاقه مشتری (می توان مشتریان با کدام و شخصیت خود جلب نمود)

جلب اعتماد و تعهد مشتری (بخش اساسی فرآیند خاتمه فروش)

متمرکز کردن مشتری روی محصولی که قصد خرید آن را دارد. (محصول باید مناسب حال مشتری و برای وی سودمند باشد)

رفع هر گونه مانع برای تصمیم گیری مشتری

نهایی کردن معامله



● زمان خاتمه فروش

آگاهی از زمان خاتمه فروش حیاتی است. در طی ارائه محصول علاقه مشتری شما افزایش خواهد یافت. شما نیازهای او را کشف و قطعی می کنید. راه حلی ارائه می نمایید. موافقت او را در مورد درستی این راه حل جلب می کنید. اما اگر در زودترین زمان ممکن فرآیند را خاتمه ندهید معامله را از دست خواهید داد. خرید یک تصمیمی احساسی است که مردم غالبا این تصمیم را در لحظات گذرایی که به اصطلاح گرم شده اند می گیرند حتی اگر این تصمیمات، تصمیمات درازمدت ، منطقی و دقیق تجاری باشند. اگر شما سوار این امواج احساسی نشوید مشتریان شما وارد عمل نخواهند شد و پس از مدتی احساسات آنها فروکش می نماید، و به گشت زدن در قلمرو رقبا خواهند پرداخت، در آنجا پیشنهادات آنها را مرور خواهند کرد و با رقبای شما به مذاکره خواهند نشست. نکته اینجاست که شما همیشه نخواهید توانست که کار خاتمه فروش را انجام دهید. یک فروشنده بایستی همواره فرصت های دعوت به خرید را جستجو نماید.

فرصت خوب چیست؟ پاسخ در این جمله خلاصه می شود که هر زمانی که مشتری شما احساس مطبوعی در مورد شما و محصول شما داشته باشد یا در مورد استفاده از آن فکر کند.



● اصول اساسی خاتمه فروش

بکارگیری زبان مناسب

برخورد گرم و صمیمانه هنگام فروش

سکوت! پس از خاتمه فروش

(اگر شما می توانید با یک سوال، فروش را خاتمه دهید، نبایستی پس از آن سخنی بگوئید. اگر پس از سوال اولین کشی باشید که سخن می گوید فروش را از دست خواهید داد.



● فنون خاتمه فروش

۱) خاتمه فرضی

خاتمه فرضی از جمله موثرترین روش هاست. چرا که این روش به مشتری اجازه تجدید نظر در احساس خویش در مورد محصول شما را نمی دهد و مانع آن می شود که ایرادات دقایق واپسین نظیر من باید در این باره فکر کنم مطرح شود.

مایلید که چه موقع آن را نصب کنم

کدام رنگ آن را ترجیح می دهید

۲) خاتمه پس از یک جمع بندی

در این روش فروشنده مزایای محصول را به طور مختصر مرور می کند. به گونه ای که دادن سفارش تنها قدم منطقی بعدی به نظر برسد. خوب جمع بندی کنیم. دیدیم که این محصول تمام نیازمندی های شما را برآورده می کند و اگر بخواهید شما را قادر می سازد تا سال بعد وضعیت خود را ارتقاء دهید و از مدل فعلی شما بسیار کم هزینه تر است. چه موقع مایلید که آن را نصب کنیم.

۳) خاتمه پس از پاسخگویی به یک ایراد مطرح شده از طرف مشتری

همواره پس از آن که یک ایراد و مانع مهم را از پیش پا برداشتید، اقدام به خاتمه فروش کنید.

فروشنده: از آن راضی هستید

مشتری: بله

فروشنده : بسیار خوبد، مایلید چه موقع آن را نصب کنیم؟

۴) خاتمه با ایجاد تعهد در مشتری

اگر من بتوانم فلان کار را برای شما انجام دهم آیا شما با ما همکاری خواهید نمود.

۵) خاتمه انتخابی

این یک روش قدیمی است که با وارد کردن مشتری به تصمیم گیری و انتخاب بین دو راه حل کار می کند

کدامیک را بیشتر ترجیح می دهید، قرمز یا آبی؟

۶) خاتمه مستقیم

درخواست مستقیم و ساده برای خرید هیچ اشکالی ندارد، غالبا فروشندگان برای انجام این کار خجالت می کشند و در نتیجه با سرد شدن بسیاری از سفارشات را از دست می دهند.

۷) خاتمه هدایت کننده

با سوال هدایت شده می توان خطر موانع را حتی الامکان کاهش داد

از آن راضی هستید، این طور نیست؟

۸) خاتمه قدم به قدم

مشتری به سرعت در فرآیند سفارش گیری شما قرار می گیرند.

۹) خاتمه پس از شنیدن یک ایراد از طرف مشتری

۱۰) خاتمه با پیشنهاد ویژه

اگر شمار بتوانید امروزه تصمیم خود را اعلام کنید می توانم ۵درصد به شما تخفیف دهم.

۱۱) خاتمه با سوال کردن آخرین شرط مشتری برای خرید کردن

اگر مذاکرات فروش به بن بست رسید، مستقیم در چشمان مشتری نگاه کنید و صمیمانه بپرسید برای جلب موافقت شما برای انجام خرید چه کار باید بکنم؟ اگر فرد به این سوال پاسخ دهد شما زمینه ای برای فروش به دست خواهید آورد و خواهید توانست که شرایط فروش را به مشتری بقبولانید.

▪ نکته: همه این روشها در هر شرایطی قابل به کارگیری نیست، هنر آن است که با درک لحظه ها بتوان از روش های متنوع سود جست.

تعداد صفحات : 46

درباره ما
خانه عطر ایران
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    آیا از کیفیت محصولات عطر پارمیدا راضی هستید ؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 230
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 21
  • آی پی امروز : 55
  • آی پی دیروز : 6
  • بازدید امروز : 65
  • باردید دیروز : 8
  • گوگل امروز : 1
  • گوگل دیروز : 2
  • بازدید هفته : 73
  • بازدید ماه : 375
  • بازدید سال : 901
  • بازدید کلی : 312,705